سخنرانی حجت الاسلام شریفی مسجد خمسه طیبه هیئت اباالفضل چمن آبادی های مقیم مشهد بمناسبت هفتم ماه صفرشهادت امام حسن مجتبی ع

مورخه۱۴۰۴/۵/۱۰

احکام

اقتدای صف‌های آخر

پرسش . پس از تکبیرِ امام جماعت، هنوز صف‌های جلو تکبیر نگفته اند. اگر کسی در صف‌های بعدی تکبیرۀ الاحرام بگوید، نمازش چه حکمی دارد؟

همۀ مراجع، به جز بهجت: اگر صف‌های جلو آمادۀ نمازند و تکبیر گفتن آنان نزدیک است،

افراد در صف‌های بعدی می‌توانند تکبیرۀ الاحرام بگویند و وارد نماز شوند.

بهجت: احتیاط واجب آن است که پیش از تکبیرِ کسانی که در صف‌های جلو هستند، تکبیر نگوید.

مکارم: صبرکردن خلاف احتیاط است

مطلب اول

امام حسن پسر علی بن ابی طالب (ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. در سن 37 سالگی با وی برای خلافت و جانشینی امام علی (ع) بیعت شد. مدت امامت حضرتش شش ماه و سه روز به طول انجامید. پس از آن تحت شرایط و عوامل خاص در سال 41 ه.ق با معاویه صلح کرد و به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال در مدینه زندگی کرد، سرانجام با دسیسه و نیزنگ معاویه به دست همسرش (جعده دختر اشعث کندی) به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار قبر مادربزرگش فاطمه بنت اسد (ره) به خاک سپرده شد.

مطلب دوم

دلایل صلح امام حسن ع

اول خداوند یک برنامه مشخص ومدونی را برای ائمه امام علی ع تا امام زمان تدوین کرده به تعبیر مقام معظم رهبری در کتاب انسان دویست پنجاه ساله که هرکدام الائمه در دوران بودن همان را انجام میدادند

دوم از دلایل اصلی صلح امام حسن(ع) با معاویه، عدم ولایت‌پذیری و عدم حمایت یاران آن حضرت بود. این مسئله به عوامل مختلفی برمی‌گشت که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.

. ولایت پذیری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت او دارای دو بعد است:

اوّل، جنبه اعتقادی آن است و دوم، بعد عاطفی و درونی نسبت ولایت اهل بیت علیهم

السلام

در قرآن

قرآن کریم، محبت و ولایت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله را برترین اجر و مزد برای مشقتهای پیامبرصلی الله علیه وآله در راه رسالت خویش برمی شمارد و می‌فرماید: « قُل لَّآ أَسَْلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»؛ [شوری/۲۳.] «بگو: هیچ اجر و مزدی از شما نمی خواهم، غیر از دوستی با خاندانم. »

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً (59نساء)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خود (جانشينان پيامبر) اطاعت كنيد. پس اگر درباره چيزى نزاع كرديد آن را به حكم خدا و پيامبر ارجاع دهيد، اگر به خدا و قيامت ايمان داريد. اين (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پايانش نيكوتراست.

خود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است: «اَلْزِمُوا مَوَدَّتَنا اَهْلَ الْبَیتِ فَاِنَّهُ مَنْ لَقَی اللَّهَ یوْمَ الْقِیامَةِ وَهُوَ یوَدُّنا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا؛ [الامالی، الشیخ المفید، ] پیوسته با دوستی ما اهل بیت علیهم السلام همراه باشید. پس به

درستی که هر کس، روز قیامت، خدا را ملاقات کند، در حالی که ما را دوست دارد، با شفاعت ما وارد بهشت می‌شود. »

یکی از دلایل اینکه امام حسن ع صلح کرد شاید عدم ولایت پذیری یاران آنحضرت بود

دلایل عدم ولایت‌پذیری و خیانت یاران امام حسن(ع):

سوم ضعف ایمان و دنیاطلبی:

بسیاری از یاران امام حسن(ع) در سپاه او، افرادی سست ایمان و دنیاطلب بودند که به راحتی فریب وعده‌های مالی معاویه را می‌خوردند.

چهارم خیانت برخی از فرماندهان سپاه امام حسن(ع)، مانند عبیدالله بن عباس، با دریافت رشوه از معاویه، به او پیوستند و این مسئله ضربه روحی و نظامی بزرگی به سپاه امام وارد کرد.

پنجم نفوذ عوامل معاویه:

معاویه با استفاده از عوامل نفوذی خود در سپاه امام، اقدام به ایجاد اختلاف و تفرقه در میان یاران امام می‌کرد.

ششم عدم بصیرت و آگاهی:

بسیاری از یاران امام حسن(ع) فاقد بصیرت و آگاهی لازم بودند و نمی‌توانستند حقایق را به درستی درک کنند.

هفتم به دلیل خستگی از جنگ‌های طولانی و تمایل به صلح و آرامش، از جنگ با معاویه استقبال نمی‌کردند. ۱-جنگ جمل۲-جنگ نهروان ۳-جنگ صفین

هشتم اهمیت حفظ جان شیعیان:

یکی دیگر از دلایل مهم صلح امام حسن(ع)، حفظ جان شیعیان و جلوگیری از کشتار گسترده آنها بود. نهم اگرمعاویه به مواد صلح نامه تعهد داشت خیلی از مسائل حل شده بود پس از صلح نیز عهدشکنی کرد و اقداماتی برای سرکوب شیعیان انجام داد، اما صلح امام حسن(ع) از کشتار وسیع شیعیان جلوگیری کرد.

امام حسن(ع) به عنوان امام معصوم، از سوی خداوند مأمور به حفظ دین و جان شیعیان بود. ایشان با درایت و آینده‌نگری، صلح را به عنوان مصلحت برگزیدند و با این کار، دین و شیعیان را از نابودی نجات دادند.

داستان شهادت امام حسن ع

هفت مرتبه امام حسن را زهرش دادند ؛ هی می آمد تو حرم پیغمبر متوسل می شد خدا شفایش می داد.

معاویه به تنگ آمد نوشت برای پادشاه روم: من یک دشمن سرسختی دارم، شش مرتبه تاحالا زهرش دادم کارگر نشده . می خواهم او را از پا در بیاورم . یک زهری برایم آماده کن قطع امیدش بشود از زندگی و کشته بشود.

🔷پادشاه روم زهری آماده کرد به نام زهر هلاهِل، فرستاد برای معاویه . ای معاویه ! این زهر زهری است اگر یک مقدارش را توی دریا بریزی تمام ماهی ها هلاک می شوند . مبادا این را به یک خداپرست و مومن و مسلمان بدهی ! پادشاه روم به معاویه این را نوشته بود. این نانجیب زهر را فرستاد مدینه با چند تا واسطه تماس گرفتند با زن امام حسن جُعده . این زن خبیثه ی ملعونه را گولش زدند ؛ معاویه صد هزار درهم پول برایش فرستاد . این پول فقط زهر را بده به شوهرت که بخورد و بمیرد. ممکن است بگویی پول بهم دادی اما شوهرم را ازم گرفتید چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای بچه ام یزید می گیرم . این گول خورد.

♦️آی بمیرم امام حسن روزه بوده ، هوا گرم بوده ، آقا افطار کرده ، استراحت کرد بعد از افطار یک ساعتی را ، از خواب پاشد هوا گرم است تشنه اش شده ، یک مقدار آب نوش جانش کند ، این زن هم زهر را توی کوزه ریخته بود بالای سر امام حسن بود. آقا پا شدند یک خورده آب نوشیدند ، تا این آب از گلویش پایین رفت صدا زد : آه جگرم جگرم

اشعار

آتشي شعله ور زآه من است (مصيبت)

كه شرارش به جان مرد و زن است

چشم، سوي مدينه، دل به بقيع

با حسن لحظه لحظه هم سخن است

تربت بي چراغِ او هر شب

شمع جان و چراغ قلب من است

شعله با ناله، شمع محفل دل

گوهر اشگ، نُقل انجمن است

صفر است و دم حسينيّون

همه جا ناله ي حسن حسن است

گريه ي ماهيان دريايي

در عزايش بود تماشايي

دلم امشب بهانه مي‌گيرد

شعله از آن زبانه مي‌گيرد

تير آه از كمانِ ناله مدام

جگرم را نشانه مي‌گيرد

گويي امشب كبوتري زبقيع

در دلم آشيانه مي‌گيرد

گُل زخمِ دل امام حسن

در وجودم جوانه مي‌گيرد

غصّه قصدِ دل مرا كرده

غم به كف تازيانه مي‌گيرد

امشب از سوز سينه مي‌گريم

بر غريب مدينه مي‌گريم

اشگ در ديدگان من تنهاست

ناله زنداني و سخن تنهاست

آسمان مدينه اشك بريز

ماه زهرا در انجمن تنهاست

ماهيان هم به بحر مي‌گريند

بر غريبي كه در وطن تنهاست

با توام اي مدينه پاسخ گوي