سخنرانی حجت الاسلام شریفی مسجد علی ابن ابیطالب تفسير سوره فتح مورخه ۱۴۰۴/۷/۲۸(جلسه دواز دهم)
سخنرانی حجت الاسلام شریفی مسجد علی ابن ابیطالب تفسير سوره فتح
مورخه ۱۴۰۴/۷/۲۸(جلسه دواز دهم)
در جلسه قبل دررابطه بااین آيه نکاتی مطرح شد
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَي مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُو انَ إِلَّا قَلِيلاً (15فتح)
آنگاه كه شما به سوى غنايم (خيبر) حركت كرديد تا آنها را برگيريد، متخلّفان (از حديبيّه) مى گويند، بگذاريد به دنبال شما بياييم، آنان مى خواهند كلام خدا را (كه فرموده است: غيراز اصحاب حديبيّه در خيبر شركت نكنند)، تغيير دهند. (به آنان) بگو: شما هرگز نبايد دنبال ما بيائيد، اين گونه خداوند (درباره شما) از قبل گفته است. پس آنان بزودى مى گويند كه شما نسبت به ما حسد مى بريد (و نمى خواهيد ما نيز از غنايم بهره اى ببريم. چنين نيست)، ولى آنان جز اندكى نمى فهمند.
۱-در شأن نزول آيه آمده است كه خداوند به پيامبرش دستور داد: كسانى حق دارند در جبهه خيبر شركت كنند كه در حديبيّه حضور داشته اند. ولى متخلّفان حديبيه مى خواستند اين دستور را تغيير دهند و با اين كه در حديبيّه حضور نداشتند، تصميم گرفتند براى جبران تخلّف گذشته خود و يا به خاطر اين كه در خيبر غنايم زيادى به دست مى آمد، حضور داشته باشند،
قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَي قَوْمٍ أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً (16) به باديه نشينان متخلّف بگو: به زودى (براى جنگ) با گروهى سرسخت و جنگجو دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد تا اسلام آورند، پس اگر اطاعت كنيد (و دعوت را قبول) كنيد، خداوند پاداشى نيك به شما خواهد داد و اگر سرپيچى كنيد، همان گونه كه پيش از اين نافرمانى كرديد، شما را به عذابى
۱-جالب این که قرآن روى عنوان مخلفین در این آیات، مکرر تکیه کرده، و به جاى استفاده از ضمیر از اسم ظاهر استفاده مى کند.
این تعبیر، مخصوصاً به صورت صیغه اسم مفعول یعنى پشت سر گذارده شدگان ، اشاره به این است، هنگامى که مسلمانان با ایمان مشاهده سستى و بهانه جوئى هاى این گروه را مى کردند،
۲-اما در این که این قوم جنگجو و پر قدرت که در این آیه به آنها اشاره کرده، چه جمعیتى بودند؟ در میان مفسران گفتگو است
الف آیه فوق مى تواند اشاره به غزوه حنین که مردان جنگجوى سخت کوشى از طایفه هوازن و بنى سعد در آن شرکت داشتند.
ب- اشاره به غزوه موته که با رومیان انجام گرفت، بوده باشد، بعید به نظر مى رسد; چرا که آنها اهل کتاب بودند.
۳-در اینجا سؤالى مطرح مى شود و آن این که: در آیه ۸۳ سوره توبه ، به طور کلى دست رد بر سینه این نامحرمان زده و مى گوید: فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّة فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ: بگو: شما هیچ گاه با من خارج نخواهید شد! و هرگز همراه من، با دشمن نخواهید جنگید!شما نخستین بار به کناره گیرى راضى شدید، اکنون نیز با متخلفان بمانید !
در حالى که آیه مورد بحث، از آنها دعوت به پیکار در میدان سخت و سهمگین دیگرى مى کند؟
ولى با توجه به این که آیه سوره توبه مربوط به متخلفان جنگ تبوک است، که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آنها قطع امید کرده بود، و آیه مورد بحث از متخلفان حدیبیه سخن مى گوید، که هنوز از آنها قطع امید نشده بود، پاسخ این سؤال روشن مى گردد
۴-- راه بحث و گفتگو را بر مخالفان و متخلّفان باز بگذاريد. «قل للمخلّفين»
۵- يكى از جلوه هاى اعجاز قرآن در زمان نزول، خبردادن از آينده است. «ستدعون»
غُلِبَتِ الرُّومُ (2)
فِي أَدْنَي الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (3)
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4)
بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (5روم)
الف، لام، ميم. روميان مغلوبِ (ايرانيان) شدند.
(اين شكست) در نزديك ترين سرزمين (رخ داد) ولى آنان بعد از مغلوب شدن، در آينده ى نزديكى پيروز خواهند شد.
(اين پيروزى) در چند سال (آينده خواهد بود)، قبل از پيروزى و شكست و بعد از آن، كار تنها به دست خداست و در آن روز (پيروزى)، مؤمنان خوشحال خواهند شد.
خداوند هر كس را بخواهد، به يارى خود يارى مى كند، و او قدرتمند و نفوذ ناپذير مهربان است.
۶-- راه بازگشت و جبران را براى متخلفان باز بگذاريم و آنان را براى هميشه بايكوت نكنيم. «ستدعون الى قوم»
۷- دشمن را ساده و ناتوان ننگريد. «اولى بأس شديد»
۸- رزمندگان بايد آگاهانه بجنگند و دشمن و ساز و برگ او را ا
ز قبل شناسايى كرده باشند. «أولى بأس شديد»
۹- دشمنى ها را در بيان حقايق ناديده بگيريم. «أولى بأس شديد»
۱۰- توان و قدرت دشمن، مانع انجام تكليف و وظيفه نيست. «أولى بأس... تقاتلونهم»
۱۱- مسلمانان بايد از نظر قدرت نظامى در حدّى باشند كه دشمن زورمند را به اسلام آوردن وادار كنند. «تقاتلونهم أو يُسلِمون»
۱۲- در ميدان جنگ، درون و باطن افراد بر ملا شده و صداقت ها و رياكارى ها آشكار مى شوند. «تطيعوا... تتولوا»
۱۳- نيكى ها و خيرات، بدى هاى گذشته را محو مى كند، «قل للمخلّفين... ان تطيعوا يؤتكم اللّه اجراً حسناً»
۱۴- در تبليغ و تربيت، تشويق و پاداش را بر تهديد و توبيخ مقدّم بداريد. عبارتِ «اجراً حسناً» قبل از «عذاباً اليماً» آمده است.
۱۵- تشويق و تنبيه در كنار هم لازم است. «أجراً حسناً... عذاباً اليماً»
در این آیۀ شریفه یک
۱۶-قاعدۀ کلی بیان شده است، و آن، اجر نیکو در قبال اطاعت و ابتلابه عذاب دردناک در صورت نافرمانی است. این قاعدۀ کلّی در بسیاری از آیات قرآن بیان شده است. به عنوان نمونه خدای متعال میفرماید:
(إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا * إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَا وَأَغْلَالاً وَسَعِيرًا * إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسِ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴾سوره انسان، آیات ۳ تا ۵
به راستى ما راه (حق) را به او نمايانديم، خواه شاكر (و پذيرا) باشد يا ناسپاس.
همانا ما براى كفر پيشه گان زنجيرها و غل ها و آتشى برافروخته آماده ساخته ايم.
همانا نيكان از پيمانه اى مى نوشند كه با كافور (گياهى خوشبو) آميخته شده است
داستان ماجرای اصمعی و زن جوان
اصمعی[وزیر هارون] میگوید: در بیابانی خیمهای دیدم، با خود گفتم به آنجا بروم. رفتم و دیدم زن جوان و با جمالی در درون خیمه است، تا چشم آن زن به من افتاد، گفت: بفرمایید. داخل شدم و گفتم: تشنهام آبی بده، دیدم رنگش تغییر کرد. با من حرف نزد و به من آب نداد، ولی دیدم نگاهش با دقت به بیرون خیمه است، تا اینکه شترسواری از دور آمد و رسید و آن زن آبی را که به من نداده بود، با خود برداشت و رفت و دست و پای پیرمرد سیاهی را که تازه از راه رسیده بود، شستوشو داد. آن مرد بسیار بداخلاق بود و به من هیچاعتنا نکرد و با آن زن هم بهتندی برخورد کرد. درهرحال، از جا بلند شدم، آن خانم مرا بدرقه کرد.
گفتم: ای خانم، حیف از تو نیست که با این جوانی و جمال، به آن مرد دل بستهای، به چه چیز آن مرد علاقمندی؟ آیا به مالش، یا اخلاقش، یا جمال و زیباییاش؟ او که پیرمرد بدترکیبی بیش نیست. رنگ چهره خانم پرید و گفت: اصمعی، گمان نمیکردم تو که وزیر هارون هستی، چينی کنی؟! پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «أَلإْیمانُ نِصْفُهُ الصبْرُ، وَ نِصْفُهُ الشکرُ؛ نیم ایمان صبر، و نیم دیگر آن سپاسگزاری است»بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵۳؛ تحفالعقول، ص۴۸.من باید خدا را بهواسطه اینکه نعمت جوانی و جمال را به من داده و اخلاق خوب نصیبم نموده شکر کنم و آن به این است که با این شوهر بسازم و در برابر بداخلاقی او صبر کنم، دنیا میگذرد و من میخواهم با ایمان کامل از دنیا بروم.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۹۹