"سخنرانی حجت الاسلام شریفی مسجد علی ابن ابیطالب بمناسبت دهه آخر ماه صفر مورخه۱۴۰۴/۵/۲۸(جلسه هفت
"سخنرانی حجت الاسلام
شریفی مسجد علی ابن ابیطالب بمناسبت دهه آخر ماه صفر
مورخه۱۴۰۴/۵/۲۸(جلسه هفتم)
احکام.
۹. علت گود بودن محراب
پرسش ۹. چرا معمولاً محراب امام جماعت را گود میکنند و امام پایین تر میایستد؟
همۀ مراجع: در نماز جماعت، محل ایستادن امام نباید از محل ایستادن مأمومین بالاتر باشد؛ ولی اگر مقدار کمی بلندتر باشد، کمتر از یک وجب، اِشکال ندارد و بالاتربودن مأمومین اِشکال ندارد. ازسویی، برای آنکه افراد در مواقع خاص در حیاط مسجد یا اطرف آن قرار میگیرند و ممکن است سطح زمین از شبستان پایین تر باشد، محراب را گود میکنند تا محل ایستادن این دسته از افراد از امام جماعت پایین تر قرار نگیرد. [۲]
موضوع:فرازی از مضامین زیارت اربعین
پنجم3. فلسفه قیام عاشورا
درباره نهضت عاشورا تحلیل های گوناگونی ارائه می شود و اهداف مختلفی برای آن قیام خونین بیان شده است. آنچه در این زیارتنامه مطرح است،
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَيْرَهِ الضَّلاَلَهِ
و جانش را در راه تو بذل كرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگرداني گمراهي برهاند،
4. شناخت چهره مخالفان
چه کسانی؟، با چه ویژگی هایی ؟و با چه اهدافی؟
وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالأَْرْذَلِ الأَْدْنَي وَ شَرَي آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَْوْكَسِ
درحالي كه بر عليه او به كمك هم برخاستند، كساني كه دنيا مغرورشان كرد، و بهره واقعي خود را به فرومايه تر و پست تر چيز فروختند، و و آخرتشان را به كمترين بها به گردونه فروش گذاشتند،
به جنگ با امام حسین(ع) آمدند و دست به آن جنایت عظیم زدند؟ هدفشان چه بود که جز با کشتن ثارالله به آن نمی رسیدند؟ در فراز بعدی، ویژگی های گروه های ائتلافی بر ضدّ ولیّ خدا را ـ که در حقیقت بروز بغض و کینه های دیرین شان از صدر اسلام بود ـ ترسیم می کند:
ظهر عاشورا امام سپاه مخالف را نصیحت کرد ولی آنها پذیرای فرمایشات ایشان نبودند، ۱-پس امام فرمود «قَد اِن خَزَلَت عَطیاتُکُم مِنَ الحَرام»
۲-حضرت در ادامه فرمود «و ملئت بطونکم من الحرام» و به طبع آن شکمهایتان از لقمههای حرام پر شده و دیگر نه گوشتان میشنود و نه چشمانتان حق را میبیند و نه قلبتان دیگر تمایلی به حق و حقانیت دارد
داستان
۱-چرانمرود پیامبر خدا را در آتش انداخت
حضرت ابراهیم را در آتش انداختند. ولی آتش به اذن خدا گلستان شد و حضرت سالم ماند.
خانواده نمرود در کشتی نشسته بودند طوفان شدیدی شد همه کسان نمرود غرق شدند. نمرد بچه ای شیرخواره بود روی تخته پاره ای به کنار ساحل قرار گرفت. گرگی آمد و قنداقه نمرود را با خود برد و بچه نوزاد را شیر داد تا بزرگ شد و مردم را زیر سیطره خود قرار داد کارش به جایی رسید که ادعای خدائی کرد این اثر شیری بود که از پستان گرگ خروده بد. او از گرگ خونخوارتر شده بود
در رابطه بابخت النصر هم چنین نقل میکنند
داستان
فرزند شیخ فضل الله نوری
۲-مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری که مردی
مجاهد بود و با رژیم طاغوت شاهنشاهی مخالفت میکرد او را به اعدام محکوم کردند وقتی او را پای دار بردند پسر شیخ فضل الله در میان جمعیت عزادار کف میزد و پایکوبی میکرد از پدرش سؤال کردند: چرا فرزند شما چنین کاری میکند؟
رمودند: بیش از این از ا توقع ندارم. تازه به دنیا آمده بود که مادرش فوت کرد. او را به همسایه خودمان دادم تا او را شیر بدهد. بعداً فهمیدم که این زن سنی ناصبی میباشد و شیر آن زن در این فرزند اثر گذاش
۳- وقتی به خیمه امام سجاد(ع) آمده و میخواستند با ایشان وداع کنند؛ امام سجاد(ع) پرسیدند پدرجان مگر شما خود را به اینها معرفی نکردهاید؟ حضرت فرمود بله معرفی کردم اما شیطان بر اینها مسلط شده و اینها عبد شیطان شدهاند و شیطان ذکر و یاد خدا را از آنها گرفته و غفلت بر آنان غلبه کرده است.
گروههای لعن شده در قرآن
اشاره
خود خداوند افرادی را در قرآن لعنت کرده است که به ده مورد از آنها اشاره میکنیم.
۱. كفار
اولین گروهی که خدا در قرآن لعنت کرده است کفار است: «إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ» [احزاب ۶۴]
۲. شیطان
دومین گروه شیاطین هستند. خدا در چند جای قرآن از جمله در سوره مبارکه حجر میفرماید: «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ» [حجر۲۸]، تا روز قیامت بر شیطان لعنت
لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یٰا بَنِی آدَمَ أَنْ لاٰ تَعْبُدُوا الشَّیْطٰانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ». [یس، ۶۰.]
ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بی تردید دشمن آشکاری برای شماست؟
مراد از عبادت شيطان، اطاعت شيطان است، چنانكه در حديث مى خوانيم: «مَن اطاع رجلاً فى معصية فقد عَبَده»(وسائل، ج 18، ص 79.) هر كس در گناه از كسى اطاعت كند، بندگى او را كرده است.
«اَلشَّیْطٰانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشٰاءِ وَ اللّٰهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ ». [بقره، ۲۶۸]
شیطان، شما را [به هنگام انفاق مال با ارزش] از تهیدستی و فقر میترساند، و شما را به کار زشت [چون بخل وخودداری از زکات و صدقات] امر میکند، و خدا شما را از سوی خود وعده آمرزش و فزونی رزق میدهد؛ و خدا بسیار عطا کننده و
۳. منافقین
۴. قاتلین اعتقادی
۵. حق را بر عکس جلوه دادن
۶. کتمان کردن حق!
۷. آزار دادن خدا و رسولش
۸. به آزار دادن مؤمنین و مؤمنات
۹ و۱۰. ظالمين و كاذبين
۴-از ویژگیهای دیگر قاتلان امام حسین(ع) کینهای است که نسبت به امام علی(ع) داشتند، در جواب اینکه امام حسین(ع) از آنها پرسیدند چرا با من میجنگید گفته بودند «به خاطر کینهای که از پدر تو داریم»،
۵-۱ـ فریب خوردگان دنیا: «غَرَّتْهُ الدُّنْیا»؛
خیلی از آنها فقط به خاطر یک غنیمت ساده و کوچک مثل زره یا شمشیر آمده بودند، در تاریخ و مقاتل آمده وقتی یکی از آنها داشت روسری از سر یکی از دختران میکشید و گریه میکرد دختر از او پرسید چرا گریه میکنی گفت چون روسری از سر دختران پیامبر میکشم گفتند پس چرا میکشی جواب داد که اگر من نبرم دیگری میبرد و این مصداق دنیاطلبی است که بسیار خطرناک است میتوان انسان را در مقابل ولی خدا قرار دهد
۶-۲ـ فروختن آخرت به بهای ناچیز دنیا: «وَشَری آخِرَتَهُ»؛
داستان
سدى گفت : كه به تجارت به سواد(داستان عارفان) كوفه شدم . شبانگه به خانه اى كه نزول كردم ، سخن قاتلان امام حسين عليه السلام مى رفت . گفتم : الحمدلله كه قاتلان وى هر يك به نوعى مبتلا و هلاك شدند و از ايشان هيچ كس نمانده . آن ملعون كه در خانه وى بودم ، گفت : من از آن جماعتم كه به حرب حسين رفته بودند، به سلامت مى زيم و مرا هيچ نكبت نرسيد. اين بگفت و چراغ تاريك شد. برخاست تا چراغ را اصلاح دهد. آتش در انگشت وى افتاد. هر چند حيله كرد تا بكشد، نتوانست تا آتش در همه اعضاى وى افتاد. خود را در آب انداخت . آتش بر بالاى سر وى مى گرديد. هر گاه كه سر از آب بر آوردى ، آتش در وى افتادى ، تا چند نوبت اين صورت واقع شد تا در ميان آب و آتش بسوخت و به دوزخ شد.
۷-۳ـ هواپرستی: «وَتَرَدّی فی هَواهُ»؛
۸-۴ـ به خشم آوردن خدا و پیامبر و امام؛
۹-۵ـ پی روی از منافقان و تفرقه افکنان و گنه کاران.
اشعار
باز آمدم از سفر مدينه
راهم ندهي دگر مدينه
هفتاد و دو داغ روي داغم
آتش زده، بر جگر مدينه
راهم ندهي به خود كه دارم
از كرب و بلا خبر مدينه
با داغ حسين، چون كنم رو
بر قبر پيامبر مدينه؟
يك جامه، ز هيجده عزيزم
آوردهام از سفر مدينه
با هر قدمم به پيش رو بود
پشت سر هم خطر مدينه
بودند مواظبم به هر گام
هفتاد بريده سر مدينه
والله به چشم خويش ديدم
چوب و لب و طشت زر مدينه
هفتاد و دو داغ اگر چه ميزد
دائم به دلم شرر مدينه،
والله كه داغ آن سه ساله
خم كرد مرا كمر، مدينه
شمشير حسين، بودم امّا
بر سنگ شدم سپر مدينه